صدرالخلاِِِئق

 

بسم الله الرحمن الرحیم

مقدمه:

سلام و درود خداوند بر تمامی کسانی که در پی راه حق اند و نه در پی تعصب هایشان

کتابخانه ای که هم اکنون در اختیار شماست چکیده ای از چندین کتاب است پس نگاه به حجم کم آن نکنید بلکه نگاه به محتوای آن بکنید از آنجایی که برای این جزوه زحمات زیادی کشیده شده خواهش داریم این کتاب را در اختیار دیگران قرار دهید چرا که ما به شرطی راضی به استفاده شما از این کتاب هستیم که پس از مطالعه آن را در اختیار دیگران قرار دهید.

فصل اول: اثبات وجود امام زمان(عج) از طریق:


1-      عقل 


أ‌-         مطلبی که مسلم است این میباشد که همیشه پولهایی تقلبی مشابه پولهای اصلی است و پولی که اصلی آن وجود ندارد تقلبی آن هم وجود ندارد پیدا شدن کسانی که خود را حضرت مهدی معرفی نموده اند( که البته دروغگو بوده اند) خود اشاره به این مطلب دارد که حتما امام زمانی وجود دارد که نمونه تقلبی آن موجود می باشد.

ب‌-    روزی امام صادق(ع) از شاگردش هشام پرسید آیا به من نمیگویی که با عمرابن عبید چه کردی و چگونه از او سوال پرسیدی؟ هشام گفت: خبر به من رسید که عمر ابن عبید در مسجد می نشیند و سخنان زهر آگینی بر ضد امامت می زند. این مطلب بر من گران آمد. پس به سوی او حرکت نمودم جمعیت زیادی را دیدم که به دور او حلقه زده بودند من در میان جمعیت گوشهای را اختیار نمودم و سپس خطاب به او گفتم ایها العالم آیا اذن میدهی از مسائلی سوال کنم؟ گفت: آری. به او گفتم: با آن چه می کنی؟ گفت: آن چه بر این جوارح نام بده شده و عرضه می گردد، باعقل آنها را تشخیص میدهم یعنی با عقل تشخیص می دهم این امر وارد شده را باید با گوش شنید، یا با چشم دید. گفتم آیا با وجود این جوارح از عقل بی نیاز هستیم یا نه؟ گفت: خیر. گفتم چگونه بی نیاز نیستیم در حالی که این اعضا و جوارح سالم و صحیح اند؟ گفت: پسرم، جوارح وقتی شک کنند در چیزی که بوئیده یا چشیده اند، آن را به عقل ارجاع داده و یقین پیدا شده و شک باطل می گردد. گفتم پس خداوند متعال، اعضا و جوارح تو را بی رهبر به حال خود رها ننموده بلکه برای آن امامی قرار داده تا افعال آنها را تصحیح نموده و شک آنها را به یقین مبدل کند. چطور می شود تمام مخلوقات را در حیرت و شک و اختلاف گذارده و برای آنها امامی معین ننموده باشد، تا در وقت شک و تردید به او مراجعه نمایند و او حیرت و شک را برطرف نماید هشام میگوید: عمرابن عبید ساکت شد و تا من در مجلس بودم کلامی نگفت. امام صادق(ع) فرمودند:ای هشام به خدا سوگند این سخنان در صحف ابراهیم و موسی نوشته شده است {علل الشرایع ج 1}

ت‌-    چون دنیا قرارگاه طایفه ها و محل نزاع و فساد بنی آدم است پس همیشه باید یکی از حجت های خدا در این عالم باشد چه در زمین ظاهر باشد چه غایب تا حفظ کتاب خداوند و سنت حضرت محمد(ص) نماید و شریعت را تعلیم بندگان خدا دهد.

ث‌-    ما انسان ها دارای آفریننده ای هستیم که وجودش برتر از تمام آفریدگان است و او حکیمی است که امکان ندارد با بعضی آفریده هایش به طور مستقیم صحبت نماید و او با مخلوقاتش بحث و گفتگو نماید و آنان با او استدلال کنند پس خداوند برای حل این موضوع سفیرانی در میان خلق قرار داده است که مردم را به مصالح و منافعشان و به آنچه بقای آنها در آن است و با ترک آن نابود می شوند راهنمائی کنند.

ج‌-      چگونه می توان باور نمود خداوند دشمن قسم خورده ای به نام شیطان و نفس سرشی به نام نفس اماره برای آدمی گذاشته است اما در عوض امامی که باعث هدایت یافتن انسانها می شود را نگذاشته باشد.

خلاصه این که هیچ سازمان و جامعه ای بدون ریاست و رهبری نمی تواند به بقا خود ادامه دهد.


2- از طریق قرآن:

أ‌-        از سوره قدر به خوبی استفاده می شود که ملائکه هرسال در شب قدر به جهت کاری بر زین فرود می آیند. {ما قرآن را در شب قدر نازل نمودیم. و تو چه میدانی که شب قدر چیست شب قدر بهتر از هزار ماه است فرشتگان و روح در آن شب به اذن پرودگارشان برای تقدیر هر کاری نازل می شوند} سوال این است که ملائکه و روح که هر سال در شب قدر بر زمین فرود می آیند. بعد از رسول خدا(ص) بر چه کسی وارد می شوند با کمی دقت متوجه می شویم که در هر زمان باید امامی معصوم باشد تا ملائکه بر او نازل شوند. این سوره از جمله سوره هایی است که اشاره به وجود امام در هر زمانی را دارد تا آنجا که امام باقر(ع) درباره این سوره فرموده اند: ای جماعت شیعه، با دشمن خود با سوره انا انزلنا محاجه کنید که پیروز خواهید شد(موعود شناسی ص 288)

ب‌-    در اینجا برخی از آیاتی که اشاره به وجود امام در هر زمانی را دارد آورده ایم:

  • خداوند متعال خطاب به پیامبرش فرموده است: همانا تو بیم دهنده ای و برای هر قومی هدایت گری است(سوره رعد /آیه7) از این آیه به طور روشن استفاده می شود ه برای هر قومی و در هرزمان، هدایت کننده ای است امام باقر(ع) در تفسیر این آیه می فرماید: برای هر زمانی امام و هادی است که مردم را به آنچه پیامبر خدا(ص) فرموده دعوت می کند(موعود شناسی ص 219)
  • برخی از آیات قرآن دلالت بر این دارد که، خداوند شخصی را شاهد اعمال قرار داده است تا روز قیامت شاهد و گواه بر آنان باشد. برای نمونه خداوند در سوره نحل آیه 84 فرموده اند:{به خاطر بیاورید روزی را که از هر امتی گواهی بر آنان بر می انگیزیم} توجه به این نکته مهم است که کوه و زمین و اعضای بدن و... بر اعمالی که انجام می دهیم در روز قیامت شهادت می دهند اما منظور خداوند از شاهد و گواه در این آیه اینها نیست چرا که خداوند در این آیه فرموده اند: به خاطر بیاورید روزی را که از هر امتی گواهی بر آنان بر می انگیزیم. آری در روز قیامت برای هر امتی یک گواه وجود دارد.


مثلا گواه مردم زمان پیامبر(ص) خود پیامبر(ص) می باشند و گواه مردم این زمان حضرت مهدی(عج). و اما یکی دلایل ما برای اینکه می گوئیم امام مهدی(ع) گواه بر اعمال مردم هستند آیه 143 سوره بقره می باشد خداوند در این آیه فرموده اند:

و به دین گونه ما شما را یک امت معتدل و میانه قرار دادیم تا شاهد بر مردم باشید و رسول خدا(ص) هم شاهد بر شما باشد با توجه به اینکه همه افراد امت اسلامی عدالت و آگاهی لازم برای شهادت دادن را ندارند بنابراین مراد از امت در آیه بعضی افراد می باشند نه همه مردم. همان گونه که مدح قرآن درباره کسانی که با پیامبرند {باشد اعلی الکفار} شامل همه نمی شود زیرا منافقان نیز با پیامبر بوده اند علاوه بر آنکه بسیاری از افراد امت اسلامی  کسانی هستند که به خاطر گناه و خطاهایشان گواهی دادن آنها حتی در دادگاه های دنیا مورد قبول نمی باشد حال چگونه می توانیم بگوئیم همه ی افراد لیاقت شهادت و گواهی دادن در روز قیامت را دارند.

امام باقر (ع) در تفسیر این آیه فرمودند:مرا از امت وسط که شاهد هستند تنها ما ائمه هستیم

زمین هیچگاه خالی از حجت نیست:

با نگاهی به آیات زیر آدمی به این نکته مهم می رسد که هیچگاه زمین خالی از حجت نبوده است:

نحل/36: مادر هر امتی رسولی برانگیختیم که خدای یکتا را بپرستید.

یونس/74: آنگاه بعد از نوح پیغمبرانی را به امامتشان فرستادیم

توبه/119: ای مؤمنین تقوا پیشه کنید و همراه با صادقین باشید

امام رضا(ع) درباره کلمه صادقین در این آیه فرمودند:صادقین همان ائمه اند.

نساء/59: (اطیعوالله و اطیعوالرسول واولی المرمنکم) خدا و رسول و صاحبان امری را که از میان خود شماست اطاعت کنید... از این آیه به خوبی استفاده می شود که در هر زمانی باید معصومی باشد تا او را اطاعت کنند.

یونس/47: و برای هر امتی رسولی است

انعام/130: آنگاه خدا گوید ای گروه جن و انس، مگر برای هدایت شما از جنس خود شما رسولانی نیامد که آیات مرا برای شما بخوانند و شما را از مواجه شدن با این روز سخت بترسانند.

فاطر/24: هیچ امتی نیست مگر آنکه در میان آنان پیامبری برای هشدار آمده است.

و یکی از دلایل فرستادن این رسولان را می توان گفت اتمام حجت است چنانچه در این آیه زیر به آن اشاره شده است.

طه/134: اگر ما قبل از پیام انبیا مردم را هلاک کنیم زبان به اعتراض گشوده می گویند:

ای خدای ما، تو که از راه ما راضی نبودی چرا پیامبر و رسولی برای ما نفرستادی تا ما را قبل از آنکه به ذلت و بددختی برسیم هدایت کند.

پس خداوند حداقل برای اتمام حجت هم که شده در این چند قرن باید امامی روی زمین گذاشته باشد

انعام/38: و هیچ جنبنده ای در زمین و هیچ پرنده ای که با دو بال خویش پرواز کند نیست، مگر اینکه آنها نیز گروه هایی هستند مانند شما بنا به گفته دانشمندان تمامی جانداران دارای رهبر هستند تمام دسته های گوزنها، شیرها، زنبورها، و... دارای رهبرند اگر به پرواز دسته جمعی پرندگان توجه کرده باشید متوجه شده اید که یکی از آنها در جلوی همه آنها پرواز میکند طبق این آیه حیوانات گروه هایی مانند ما هستند پس از آنجائی که حیوانات دارای رهبرند پس انسانها نیز باید در هر زمان دارای امام و هدایت کننده ای باشند.


ت‌-    تغابن/8: پس به خدا امان آرید و به رسول و به نوری که فرو فرستادیم امام باقر(ع) فرموند: سوگند به خدا آن نور، نور امامان از آل محمد(ص) تا روز قیامت می باشد.

ث‌-    خداوند در سوره انفال آیه 33 خطاب به حضرت محمد(ص) فرمودند:{ تا تو در میان مردم هستی مردم را عذاب نخواهم نمود} خب پیامبر که از دنیا رفته اند پس چرا عذابی نازل نشده است؟ جواب این سوال ساده است حتما بعد از فوت پیامبر(ص) شخصی بوده است که همچون پیامبر صاحب کمال بوده است برای درک بهتر این جواب توجه به این حدیث مهم است که پیامبر(ص)فرموده اند: ستارگان امان اهل آسمان هستند و اهل بیت من امان اهل زمینند پس طبق این آیه و روایت باید فردی از اهل بیت پیامبر(ص) روی زمین باشد تا مردم از عذاب خداوند در امان باشند.

ج‌-      قصص/59: و پروردگارت قریه ها را نابود نمی کند مگر اینکه در میان آنها پیامبری برانگیزد که آیات ما را بر آنان تلاوت کند و ما هیچ آبادی را هلاک ننمودیم مگر آنکه اهل آن ظالم بودند.

خلاصه وجود امام آنقدر مهم است که وقتی حضرت موسی برای مدتی کوتاه برای مناجات به کوه طور رفت برادرش هارون را به عنوان جانشین خود گذاشت.



+نوشته شده در یکشنبه 89/7/25ساعت 4:13 عصرتوسط کانون مهدویت | نظرات ( ) |




بررسى شبهات مهدویت


حجت الاسلام و المسلمین حسین مهدویان


بسم الله الرحمـن الرحیم

السلام على المهدى الذى وعد الله تعالى الامم ان یجمع به الکلم و یلم به الشعث و یملا به الارض قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و جورا ...(2)

 

پیش درآمد

قبل از این که وارد بحث شوم, تذکر دو نکته را مفید مى دانم:
نخست این که: شبهه شناسى مهدویت و پاسخ گویى به این شبهات و پرداختن به چنین مبحثى, خود یکى از ابعاد مهم تربیتى انتظار است; همان چیزى که یکى از محورهاى مهم در برگزارى این گفتمان به شمار آمده است. اگر قرار باشد که مهدویت یکى از محورىترین پایه هاى تربیت فرد و جامعه باشد که هست, یقینا باید نسبت به آسیب شناسى این موضوع که یکى از بخش هاى مهم آن, شبهه شناسى مهدویت است تعمیق شود.
قطعا تإسیس موسساتى براى شناخت این شبهات و پاسخ گویى به آن, براى بناى چارچوب تربیتى بر اساس مهدویت و ((انتظار محور)) ضرورى به نظر مى رسد.
دوم این که: بررسى شبهات مهدویت, نیاز به فرصت بسیارى دارد. اگر بخواهیم حق مطلب را ادا کنیم, باید از زوایاى مختلف این قضیه را مورد بررسى قرار دهیم.
باید شبهات دسته بندى شوند و محورهاى مهم این شبهات و شبهه انگیزانى که آن را در جامعه طرح کرده اند, مورد بررسى و تطبیق قرار بگیرد و حداقل پاسخ هاى اجمالى نسبت به مهم ترین محورهاى شبهات مطرح شود. بنابراین بحث حاضر را با عنوان ضرورت بررسى شبهات مهدویت ادامه مى دهیم.

 

مفهوم و ویژگى هاى شبهه

رابطه ى منطقى بین سوال و شبهه, عموم و خصوص مطلق است. هر شبهه اى سوال است, اما هر سوالى شبهه نیست. شبهه خودش نوعى سوال است. اما سوالى است که براى استفهام و طلب فهم, مطرح نشده است. براى دانستن و گسترش معلومات و هدایت یافتن به راه صحیح, نیست. شبهه داراى مختصات و ویژگى هایى است که در اولین فصل صحبت در بخش هاى مختلف به همین مختصات و ویژگى ها خواهیم پرداخت; البته باز با تإکید بر این که قضیه ى شبهات مهدویت مورد نظر است.
بعضى از این شبهات محتوایى هستند; برخى به شکل و ظاهر این شبهات باز مى گردند; برخى به روش هاى طرح شبهه و برخى به شرایط محیطى اشاره مى کنند.
اولین ویژگى این است که شبهه داراى محتواى هجومى و نفى کننده است. این که مطرح شود آیا اصلا امام زمان(عج) به دنیا آمده اند؟ آیا ولادت حضرت مهدى(ع) شاهدى دارد؟ سوال کننده در این موارد مى خواهد اصل قضیه ى مهدویت را مورد هجوم قرار دهد و آن را نفى کند. در این صورت شما هر چه قدر هم که استدلال کنید یقینا قانع نخواهد شد. او به دنبال این است که اصل ولادت و باور را خدشه دار کند.
ویژگى دوم که بى ارتباط با ویژگى اول نیست, این است که شبهه به انگیزه ى تخریب یک عقیده صورت مى گیرد. این جا دیگر قصد فهمیدن نیست; قصد متزلزل کردن عقیده است. اگر در مورد غیبت امام زمان شبهات گوناگون ذکر شده, به این دلیل است که به انواع مختلف خواستند بگویند این غیبت امام زمان(ع) ساخته و پرداخته ى کسان خاصى است و واقعیت ندارد. مى خواهند این همه حرکت و پویایى که در بحث مهدویت و زیر چتر انتظار وجود دارد, مورد تخریب قرار بگیرد.
سومین ویژگى شبهه این است که با جاروجنجال و تبلیغات و استفاده از ابزارهاى مختلف براى رساندن آن شبهه همراه است. غوغاسالارى در آن حاکم است.
درباره ى شبهه ى ظهور حضرت مهدى(ع) اگر سرى به اینترنت و نرم افزارهاى گوناگونى که در کشورهاى مختلف دنیا پخش شده بزنید, خواهید دید که چه قدر روى ظهور کسانى که خود را مهدى نامیده اند, تبلیغات صورت گرفته است. در سودان, پاکستان, هند و سایر کشورهاى افریقایى, اروپایى و حتى امریکا ادعا کرده اند که ما همان مهدى موعودیم, و چه قدر با تبلیغات و تإکید روى این قضیه, در دنیا جنجال راه انداخته اند.
امروزه ده ها سایت از پایگاه هاى اینترنتى, منحصرا در اختیار کسانى است که مى خواهند عقاید مربوط به مهدویت را, با همان نگاهى که گفتیم, متزلزل کنند.
من نوشته ها و برگ هایى را به همراه دارم که در آن ها تصویر و مشخصات کسانى که در دنیا به عنوان مهدى ظهور کرده اند, آمده است. تبلیغات گسترده اى در این باره انجام داده اند. اگر حوزه و علما و منتظران حضرت مهدى(ع) با تمام توان و هوشیارى در پى حفظ این سنگر نباشند, بسیارى از طرف داران جمهورى اسلامى و شیفتگان نظام ولایت فقیه و بسیارى از کسانى که در گوشه و کنار دنیا به آینده ى این انقلاب و تسلیم آن به دست امام زمان(عج) دل بسته اند, ناامید خواهند شد.
ویژگى چهارم شبهه این است که با پاسخ منطقى, بحث پایان نمى گیرد. کتاب هاى مختلفى که در چگونگى مباحثات شبهه انگیزان چاپ شده است, گویاى این واقعیت است. هرجا علماى ما به پاسخ گویى برخاسته اند و مدارک و ادله و استدلال و براهین قطعى ارایه کرده اند, به سرعت بحث را منحرف مى کنند و یک بحث انحرافى دیگرى پیش مى کشند. بحث بر این نیست که شبهه انگیز باید قانع شود; مهم این است که کسانى که تحت تإثیر شبهه هاى او قرار مى گیرند, طرف مقابل و عقیده ى مورد هجومش را بى دفاع نبینند. جوان دانشگاهى ما فریب نخورد و گمان نکند که آن شبهه ها بى پاسخ اند. گمان نکند که مهدویت هم خیلى پایه و اساس محکمى ندارد. زمانى که جوانان و بسیجیان ما, با عشق دیدار امام زمان(ع) به سوى میدان هاى جهاد حرکت مى کنند, حاضرند جانشان را هم در طبق اخلاص بگذارند و تقدیم آن یار منتظر بکنند, این جاست که شبهه انگیز به سراغ او مىآید: از کجا مى دانى که امام زمان همانى باشد که مى گویى در جبهه هنگام خواندن دعا, دیدمش؟!
اصلا شاید امام زمان(عج) در شرایط و وضعیت خاصى در غیر جسمى که ما و شما داریم, زندگى مى کند; پس قابل رویت نیست. اگر این شبهه در او تحریک شد, حرکتش را از دست مى دهد و همین هدف شبهه انگیزان است. شبهه انگیز مى خواهد ظلمات ایجاد کند; مى خواهد تاریکى ایجاد کند; مى خواهد نقطه هاى روشن و امیدآفرین را از بین ببرد.
ویژگى پنجم شبهه این است که معمولا در فضایى غیر پاسخ گو رشد مى کند. شبهه انگیز در مجامع علمى کار نمى کند. شبهه اش را در موسسات تحقیقاتى شما مطرح نمى کند. از رسانه هاى مختلف استفاده مى کند; مقاله مى نویسد; مصاحبه مى کند و حتى در سطحى بین المللى حرفش را ابراز مى کند تا کسانى که مخاطبش هستند, همان کسانى که هیچ سیطره ى علمى به موضوع ندارند, متزلزل شوند. مى خواهد عقاید صاف آنان را متزلزل کند. ما مسئولیم; در هر رده اى که هستیم, چه در حوزه, چه در دانشگاه, چه در مراکز تحقیقاتى, باید آگاهى بدهیم. سطح پاسخ گویى مردم را بالا ببریم. شبهه انگیز دنبال فرصت ها و ظرف ها و مکان هایى است که انسان هاى پاسخ گو در آن جا وجود نداشته باشند.
ویژگى ششم این شبهه این است که در حجمى زیاد و زمانى کم در جامعه فراگیر مى شود. یک باره مى بینید که بحث ولایت مطلقه ى امام معصوم و ولایت مطلقه ى فقیه که بنا به فرمایش صریح مولا امام زمان(عج), حجت امام زمان اند و خود امام زمان, نیز حجت الله است, مورد تردید قرار مى گیرد. با ابزارهاى مختلف و با تئورىهاى گوناگون سعى مى کنند این ولایت را در بین مردم غیراستدلالى, قابل تردید و شکننده جلوه دهند و ناگهان مى بینید که همه جا پرشد. و این نشان از انگیزه هاى تخریبى شبهه افکنان دارد.
هفتمین ویژگى شبهه این است که فراوانى آن, متناسب با اوضاع اجتماعى است. اگر در جامعه جوى ایجاد شود که خشونت ستیزى رسم شود, حتى قوانین جزایى دستگاه قضا نیز مورد تردید قرار خواهد گرفت. مى گویند: مگر اسلام مى تواند دینى خشونتى باشد؟ یا به تعابیر دیگر. ناگهان مى بینید که در موضوع مهدویت نیز این شبهه بیش تر اوج مى گیرد و رشد مى یابد که امام زمان که دو سوم مردم دنیا را مى کشد; حتى براى این مطلب, به روایات استناد مى کنند. بعضى از روحانیون نیز متإسفانه گاهى بالاى منبر مى گویند: امام زمان آن قدر مى کشد و آن قدر خون مى ریزد که تا زیر شکم اسبش خون بالا خواهد آمد! باید این گونه روایات و قضایا مورد بررسى قرار گیرد که تا چه حد علمى و قابل اعتماد هستند. این که چه قضاوتى در جامعه ایجاد مى کند و چه برشى بین اعتقاد به مهدویت و انتظار امیدآفرین به ظهور حضرت مهدى(عج) در جوانانى که احساسات لطیف دارند, به وجود مىآورد همه ى این ها باید مورد تعمیق و تدقیق قرار بگیرد. این بخش اول صحبت بود.

 

عوامل تإثیرگذار در تشدید جو شبهه

یکى از مسائل قابل توجه در مبحث شبهات مهدویت, منابع و عوامل تإثیرگذار در تشدید جو شبهه هاى مهدویت هستند. در این جا تعدادى از این عوامل را خواهیم شمرد.
1. بحث از حضرت مهدى(عج) بحث یک جانبه اى نیست; بحثى است که از ابعاد تاریخى قابل ملاحظه است; از ابعاد کلامى و فلسفى, جامعه شناسى, روان شناسى و حتى مباحث اقتصادى و سیاسى داراى ثمرات زیادى است. از جوانب گوناگون مى توان به این قضیه نگاه کرد و با نظرگاه هاى مختلفى قابلیت شبهه انگیزى دارد.
2. تعداد روایات متشابه بودن, متخالف بودن و گاه متعارض بودن روایات این باب که بسیار زیاد است.
یکى از مشکلاتى که در حوزه داریم, این است که دو چیز در حوزه بسیار مظلوم اند: قرآن و شریک القرآن. آن چه باید اصلى ترین محور قرار بگیرد, قرآن است و شریک قرآن, امام زمان(عج). کسانى که روى این مباحث و روایات کار مى کنند, مطالبى در این باب خواهند یافت که گه گاه دستآویز همین شبهه افکنان نیز قرار مى گیرد. در باب طول عمر, ولادت, زمان غیبت, کیفیت زندگى امام زمان و این که امام زمان(عج) داراى فرزندانى هستند یا نیستند و ... مطالب بسیار متفاوتى دیده مى شود. همه ى این ها قابل حل است. این مباحث هرگز به این معنا نیست که این ها قابلیت تحلیل و حل شدن و پاسخ گویى قطعى ندارند. مهم این است که باید کسانى باشند و این اختلافات را حل کنند.
3. کمبود تحقیقات در این باب که قبلا اشاره شد.
4. عمومى بودن بحث, نسبت به همه ى مذاهب; نه فقط مذاهب اسلامى و حتى ادیان دیگر. در یک مرحله از مباحث فقهى, مخاطبین و کسانى که دغدغه ى فکرىشان این مباحث است, قشر خاصى از مردم هستند. خیلى از مباحث فقهى است که حتى نسبت به همه ى افراد جامعه نمى تواند عمومیت داشته باشد; اما مبحث مهدویت, نه فقط همه ى شیعیان را شامل مى شود, بلکه تمام مسلمان ها از تمام فرقه هاى گوناگون را شامل مى شود. ادیان مختلف مخاطب مبحث مهدویت اند و این جا است که شمولیت بحث باعث مى شود که هر کس در هر کجاى دنیا با هر کیش و آیینى که دارد, نسبت به قضیه احساس ربط و ارتباط بکند و همین موجب توسعه ى دامنه ى شبهه است.
5. کم اطلاعى; یکى از آفت هاى حوزه و دانشگاه, کم بود اطلاعات و آمار است. ما هنوز در خیلى از ابواب نظرسنجى به شکل عام نداریم یا اگر هست, بسیار محدود و بسته است. اگر از دانشگاهیان آمار بگیریم, درصد بالایى از آنان یک حدیث از امام زمان(عج) حفظ نمى دانند; حتى بسیارى از حوزویان نیز نمى توانند ادعا کنند که یک یا چند کتاب از حضرت مهدى(ع) و مباحث مهدویت را به شکل دقیق مطالعه و تحقیق کرده اند, تا چه رسد به مردم عادى! مردم عادى فقط یک سرى اعتقادات ناب دارند. به کوچه و بازار که نگاه مى کنیم, از روزهاى نیمه ى شعبان, نه فقط مردم, بچه ها نیز همه سراپا شور و احساس مى شوند; کار مى کنند و دنبال عشق امام زمان و ارادت به ایشان هستند. اما عمق این احساس و ارتباط با امام زمان و گستره ى علمى که این ها را به امام زمان پیوند مى دهد, چه قدر است؟ این نیز یکى از مواردى است که شبهه انگیز را بسیار تحریک مى کند و حرکتش را سرعت مى بخشد. اهمیت موضوع در بنیاد جامعه اى اسلامى و کفرستیز, زمانى آشکار مى شود که استکبار نگاه مى کند و مى بیند آن چه حرکت پویاى جوامع اسلامى و حتى مستضعفین جهان را علیه او تحریک مى کند, یکى از مبانى اش مهدویت و اعتقاد به ظهور مصلح است. و مى بیند که باور مهدویت, تإمین کننده ى دهکده ى بزرگ جهانى و حاکمیت توحید در سراسر هستى است, همه ى این ها را براى حاکمیت خویش خطرساز مى بیند و بنابراین, مبانى مهدویت را مورد هدف قرار خواهد داد. و از تمام امکانات مادى خویش, براى ساختن یک مهدى دروغین در گوشه اى از دنیا, بهره خواهد برد.
این حدیث معروف را شنیده اید که پیامبر اکرم(ص) فرموده اند:
... یملإ به الارض قسطا و عدلا کما ملئت جورا و ظلما ... ;(3)
... (خدا) به وسیله ى او زمین را پر از داد و عدل مى کند و همان گونه که از ظلم و ستم پر شده است ... .
این حدیث دستآویز کسانى قرار مى گیرد که مى خواهند ظلم و فساد و سکوت در مقابل ظلم و فساد در جامعه شایع شود. این شبهه را ایجاد مى کنند که چه کسى گفته ((قومى که منتظر مصلح است, باید خود صالح باشد))؟ خیر, آن کسى که منتظر مصلح است, باید تلاش کند تا ظلم و فساد زودتر و هر چه بیش تر جامعه را فرا گیرد. این کم شبهه اى نیست. از بالاترین و خطرسازترین نوع شبهه هایى که در نوع بحث مهدویت مطرح شده و مطرح مى شود, همین گونه شبهات است.

 

نگرش هاى منفى درباره ى شبهه

من دو نگرش منفى در مورد شبهات مهدویت و بلکه کل شبهات ارایه مى کنم: یکى این که هر جا سوالى هست, شبهه تلقى شود. جوان پویا و متفکر با اندیشه اى فعال و روحیه اى استدلال طلب, هر مطلبى را به سادگى نمى پذیرد; به همین دلیل در ذهن او, در مسائل مختلف سوال ایجاد مى شود; سوال هایش حتى ممکن است به شکلى در مقابل عقایدى که تاکنون داشته و عقایدى که دیگران دارند و به او انتقال مى دهند, قرار بگیرد. این شبهه نیست. شبهه داراى ویژگى هایى است که بدان ها اشاره کردیم.
اگر جوان پرسش کننده متهم به شبهه انگیزى شود و در نتیجه, پرسش او پاسخ داده نشود, چه روى خواهد داد؟
نگرش منفى دوم این که کسى هم که نفى شبهه و شبهه انگیزى در مورد مهدویت مى کند, خودش مخرب و تخریب گر است. در حقیقت نوعى حکم تبرئه براى همه ى کسانى که مى خواهند عقاید مردم را خراب کنند صادر مى کند و مى خواهد مردم را از وجود این تخریب گران غافل کند. اینان مانند کسى هستند که دزدى را که از دیوار مردم به قصد دزدى بالا رفته, حارس و پاسبان منزل معرفى مى کند.
سوال براى بناى عقیده است. سوال محترم است و باید پاسخ داده شود. مقدس هم هست, چون باعث گسترش علم و معرفت و حکمت است; اما این که کسى شبهه انگیزان را تبرئه کند و شبهه را سوال قلمداد کند, رویکرد بسیار خطرناکى در پیش گرفته است. امیدواریم که بتوانیم با آگاهى و حوصله در مقابل این توطئه ها بایستیم.

 

شرایط پاسخ گویى به شبهه

در پاسخ گویى به شبهات باید به چند عامل توجه جدى داشت:
الف. این که باید جامعه آماده و واکسینه شود. سطح آگاهى جامعه بالا رود. مردم شبهه شناس شوند و معرفتشان در حد پاسخ گویى به پرسش و شبهه بالا رود.
ب. این که اصل شبهه به شکل دقیق شناسایى شود و به اهلش سپرده شود; یعنى متخصصین در شناسایى شبهه و پاسخ گویى به شبهه با تشکیل نهادها و موسسات پشتیبانى شوند.
ج. این که حوزه ى خاص و بستر رشد و گسترش شبهه, شناسایى شود.
د. اصل سرعت در پاسخ گویى; نگذاریم شبهه پراکنان همه جا را پر کنند و سپس درباره ى پاسخ گویى به آن چاره جویى کنیم.
ه" . افشاى شبهه انگیزان; برملا ساختن مقاصد شبهه انگیزان و رو کردن دست آنان.
و. برنامه ریزى حساب شده و کارشناسانه براى ایجاد و تقویت هوش مندى لازم در جامعه; نباید ابزار تقویت و پخش شبهه و شایعه شد. باید شبهات را به گونه اى به سمت محققین, موسسات و مسئولینى که وظیفه ى پاسخ دهى را به عهده گرفته اند, ارجاع داد. یکى از این مراکز و موسسات, همین موسسه ى انتظار نور است که در بخش هاى گوناگون به گونه اى جدى فعالیت مى کند. امیدواریم که بتوانیم تا آخرین نفس پاسدار مرزهاى مهدویت باشیم و این امانت بزرگ را به دست صاحبش برسانیم; هم چنان که امام راحل; فرمودند.
و السلام علیکم و رحمت الله و برکاته
 

آگاهى هاى امام(عج)



فانا یحیط علمنا بانبائکم,
و لا یعزب عنا شى من اخبارکم...;
پس به درستى که علم و دانش ما به خبرهاى شما احاطه دارد و چیزى از اخبار شما بر ما پوشیده نمى ماند... .
از سخنان امام زمان (عج)

بحارالانوار, ج 53, ص 175.



1. نویسنده, محقق و معاونت محترم تربیتى مرکز جهانى علوم اسلامى حوزه ى علمیه ى قم.
2. محمد باقر مجلسى, بحارالانوار, ج 98, ص 264.
3. بحارالانوار, ج 98, ص 264.



+نوشته شده در یکشنبه 89/7/25ساعت 3:29 عصرتوسط کانون مهدویت | نظرات ( ) |



<      1   2   3   4   5