بسم الله الرحمـن الرحیم السلام على المهدى الذى وعد الله تعالى الامم ان یجمع به الکلم و یلم به الشعث و یملا به الارض قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و جورا ...(2) قبل از این که وارد بحث شوم, تذکر دو نکته را مفید مى دانم: رابطه ى منطقى بین سوال و شبهه, عموم و خصوص مطلق است. هر شبهه اى سوال است, اما هر سوالى شبهه نیست. شبهه خودش نوعى سوال است. اما سوالى است که براى استفهام و طلب فهم, مطرح نشده است. براى دانستن و گسترش معلومات و هدایت یافتن به راه صحیح, نیست. شبهه داراى مختصات و ویژگى هایى است که در اولین فصل صحبت در بخش هاى مختلف به همین مختصات و ویژگى ها خواهیم پرداخت; البته باز با تإکید بر این که قضیه ى شبهات مهدویت مورد نظر است. یکى از مسائل قابل توجه در مبحث شبهات مهدویت, منابع و عوامل تإثیرگذار در تشدید جو شبهه هاى مهدویت هستند. در این جا تعدادى از این عوامل را خواهیم شمرد. من دو نگرش منفى در مورد شبهات مهدویت و بلکه کل شبهات ارایه مى کنم: یکى این که هر جا سوالى هست, شبهه تلقى شود. جوان پویا و متفکر با اندیشه اى فعال و روحیه اى استدلال طلب, هر مطلبى را به سادگى نمى پذیرد; به همین دلیل در ذهن او, در مسائل مختلف سوال ایجاد مى شود; سوال هایش حتى ممکن است به شکلى در مقابل عقایدى که تاکنون داشته و عقایدى که دیگران دارند و به او انتقال مى دهند, قرار بگیرد. این شبهه نیست. شبهه داراى ویژگى هایى است که بدان ها اشاره کردیم. در پاسخ گویى به شبهات باید به چند عامل توجه جدى داشت:
|
ABOUT ![]()
MENU
Home
|